نمایان شدن بخشی از گنجهای طلا در مسیر رود فرات در سال ۱۳۹۳:
به گزارش گروه بینالملل مشرق، کمیته آثار باستانی استان الانبار عراق از کشف آثار باستانی متعدد در محدوده دریاچه سد حدیثه در مسیر رود فرات خبر داد که در پی کاهش سطح آب، پیدا شده است.
محمد الدلیمی کارشناس آثار باستانی در این کمیته به خبرگزاری عراقی نینا گفت: کاهش سطح آب دریاچه حدیثه طی دو دهه گذشته بیسابقه بوده و باعث ریزش خاک اطراف دریاچه شده که همین مسأله باعث کشف آثار باستانی شد که باستانشناسان و کاوشگران پیش از این از وجود آنها بیخبر بودهاند.
وی افزود: این آثار، کاملا آشکار شده و شامل ظروف سفالی مملو از طلاست که نقوش تاریخی و رمزهایی از قبور متعلق به 2500 سال قبل روی آنها حک شده است.
الدلیمی گفت: در این استان، بیش از 400 مکان تاریخی باستانی و اسلامی وجود دارد.
در همین حال، یک سایت متعلق به گروه تروریستی تکفیری داعش با اشاره به این خبر و انتشار تصاویری از کشفیات، نوشت: این گنجها هدیه خدا به دولت اسلامی است و بهزودی همه آنها در اختیار ما قرار خواهد گرفت.
تاریخ انتشار خبر: ۲۶ اسفند ۱۳۹۳
اماکن متبرکه عراق
سید ابراهیم مجاب
سید ابراهیم، فرزند سید محمد عابد است و سید محمد نیز، فرزند امام موسی بن جعفر (ع) است. سید ابراهیم، در سال 247 ه ق به کربلا آمد و در آن جا سکونت گزید. در این دوران، محمد منتصر، فرزند متوکل، امور خلافت را به دست گرفت. او که از آنچه متوکل بر علویان روا داشته بود، اندوهگین و آزرده خاطر بود، به علویان اجازه داد قبر امام حسین (ع) را زیارت کنند.
در این دوران بود که ابراهیم، مرقد امام (ع) را زیارت کرد و به هنگام زیارت، رو به مرقد کرد و با عبارت السلام علیک یا جدَّاه سلام کرد و از درون مرقد مطهّر با عبارت و علیک السلامُ یا وَلَدی پاسخ شنید و از همین روی، سید ابراهیم «مجاب» نامیده شد.
شناسنامه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
فرزند امیرالمؤمنین، برادر سیدالشهداء، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا. عباس در لغت، به معنای شیر بیشه، شیری که شیران از او بگریزند است.
مادرش «فاطمه کلابیه» بود که بعدها با کنیه «ام البنین» شهرت یافت. علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد. عباس، ثمره این ازدواج بود. ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهار فرزند رشید، همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. وقتی امیرالمؤمنین شهید شد، عباس چهارده ساله بود و در کربلا 34 سال داشت. کنیه اش «ابوالفضل» و «ابوفاضل» بود و از معروفترین لقبهایش، قمربنی هاشم، سقا، صاحب لواء الحسین، علمدار، ابوالقِربه، عبدصالح، باب الحوایج و ... است.
آن حضرت، قامتی رشید، چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را «قمربنی هاشم» می گفتند. در حادثه کربلا، سمت پرچمداری سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه های اطفال و اهل بیت امام را داشت و در رکاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیر بر عهده او بود و تا زنده بود، دودمان امامت، آسایش و امنیت داشتند.
اماکن متبرکه عراق
بوی سیب
فتال نیشابوری گفته است: ام سلمه گوید: پیامبر (ص) نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو می کردند که حسن بن علی (ع) در زد. رفتم تا در را باز کنم. دیدم حسین (ع) هم با اوست. هر دو وارد شدند. چون چشمشان به جدّشان پیامبر خدا افتاد، جبرئیل در نظرشان مانند دحیه کلبی آمد. دور او می چرخیدند. جبرئیل (ع) گفت: یا رسول الله ! دو کودک را نمی بینی که چه می کنند؟ فرمود: تو را همچون دحیه کلبی دیده اند. او زیاد سراغ این دو می آید و هرگاه می آید هدیه ای برایشان می آورد.
جبرئیل شروع کرد به اشاره کردن با دستش، مثل کسی که چیزی را می گیرد ناگهان در درستش یک سیب و بِه و انار بود. آنها را به امام حسن (ع) داد، همان گونه با دستش اشاره کرد و به حسین (ع) هم داد. هر دو خوشحال و خندان شدند و نزد جدّشان شتافتند.
پیامبر (ص) سیب و انار و بِه را گرفت و بویید، سپس آنها را همان طور به هر یک آن دو داد و فرمود: با آنچه دارید نزد مادرتان بروید و اگر ابتدا پیش پدرتان بروید، بهتر است. آن دو طبق دستور پیامبر خدا رفتند و چیزی از آنها را نخوردند، تا پیامبر نزدشان برود، سیب و میوه های دیگر به همان حال بود. فرمود: یا علی! چرا از میوه نخوردی و به همسر و فرزندانت ندادی و ماجرا را فرمود. پس پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) از آن خوردند و به ام سلمه هم دادند. انار و به و سیب به همان حال باقی بود و هر چه از آن خورده می شد باز به حالت اول برمی گشت، تا اینکه رسول خدا (ع) از دنیا رفت.
امام حسین (ع) گوید:
در دوران فاطمه (ع) هم تغییر و کاهشی در آنها پیش نیامد. چون فاطمه (ع) از دنیا رفت، انار را از دست دادیم و سیب و بِه در دوران پدرم باقی بود. چون امیرالمؤمنین (ع) شهید شد، بِه هم ناپدید شد و سیب به همان حالت نزد امام حسن (ع) باقی بود؛ تا آنکه مسموم و شهید شد. سیب باقی بود تا وقتی که در محاصره و بی آبی قرار گرفتم. هر گاه تشنه می شدم، آن را که می بوییدم، شدت عطشم فرو می نشست. چون تشنگی ام افزون شد، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ داشتم.
امام سجاد (ع) گوید: این سخنان را پدرم ساعتی پیش از شهادت به من گفت. چون به شهادت رسید، بوی آن سیب از قتلگاهش می آمد. در پی آن سیب بودند و اثری از آن دیده نشد، ولی بوی سیب، پس از حسین (ع) هم باقی ماند؛ قبر او را زیارت کردم، دیدم بوی آن سیب از قبر او به مشام می رسد. پس هر کس از شیعیان ما که زائران قبر او باشند بخواهند آن بو را استشمام کنند، هنگام سحر دنبال آن روند. اگر مخلص باشند، آن را خواهند یافت.
اماکن متبرکه عراق
نخل مریم
تا پیش از سال 1947 م در سمت جنوب غربی حرم، جایی که در بالا سر ضریح مطهر قرار می گیرد و آن را محل «نخل مریم» نامند، محرابی بود که با سنگهای روشن مرمرین به سان آیینه آذین یافته بود. همچنین در داخل آن محراب، قطعه سنگ سیاهی دایره شکل و به قطر تقریبی 40 سانتی متر وجود داشت که در حفاری های دهه های پیشین در حرم مطهر به آن دست یافته و تنها برای برکت و تیمّن آن را در وسط محراب نصب کرده بودند.
مردم برای استشفا، از این سنگ تبرک می جستند؛ مخصوصاً برای رهایی از کمر درد، کمر خود را به این سنگ می مالیدند.
البته درباره این سنگ ، روایتهای دیگری هم وجود دارد؛ از جمله در کتاب «بقیه النبلاء» آمده است:
«از امام زین العابدین (ع) روایت شده است که فرمود: خداوند در قرآن فرموده است که چون مریم خواست عیسی (ع) را به دنیا آورد، از مردم دوری جست و به گونه ی اعجازآمیزی به کربلا و کرانه ی نهر فرات رفت. آن جا مسیح در نزدیکی جایی که مرقد امام حسین (ع) است، دیده به جهان گشود و مریم نیز همان شب به دمشق بازگشت»
ابوحمزه ثمالی نیز از امام زین العابدین (ع) نقل می کند که در مورد آیه شریفه «فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَکانا قَصیا» فرمود:
حضرت مریم، از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید و در محلّی که اکنون قبر امام حسین (ع) است، حضرت عیسی (ع) را به دنیا آورد و همان شب برگشت. (تهذیب الاحکام، ج6، ص 73)
این محراب و نقش و نوشته هایش، در سال 1947 م. از میان برداشته اند و امروزه اثری از آن نیست.