از کربلا دور شو!
ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمیکند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است.
شاید ما گمان میکنیم فریاد یاریخواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و میدانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی میتواند باعث این رفتار شود؟
بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه میدانیم امام زمان در شرایط سختیست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بیخیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟!
#توجیه_المسائل_کربلا ۱۱
ماجرای تیمور لنگ و دختر شامی وتقاص امام حسین ع از مردم شام! بزرگ اهل شام پیش تیمور آمد و گفت: ای امیر، ما میخواهیم که دختر فلان را که دختری صاحب صفات نیک و زیبایی و عقل و کمال است و جز تو لایق کس دیگری نیست به تزویج شما دربیاوریم! پس تیمور پذیرفت و دستور داد تا عروس را برای آمادگی جشن عروسی به حمام شهر ببرند و بازارها را زینت کنند و به رقص و طرب بپردازند و اسباب نکاح و مراسم عروسی را مهیا سازند! پس اهل شام دختر را به حمام بردند و اسباب عروسی را آماده کردند، در این حال امیر تیمور به خادمش دستور داد که ناقه ای ضعیف و بی پرده و بدونه پوشش و بدون پالان تهیه کنند و آن را بر در همان حمام ببرد و عروس را سوار آن ناقه کنند و در کوچه ها و بازار بگرداند و همه اهل شهر باید به آن دختر خیره شوند پس خادم نیز چنین کرد!!!! وقتی شیوخ شهر شام غلام تیمور و شتر ضعیف و بی پرده و پوشش را دیدند گفتند: این چه شتری است چون در شأن این عروس نیست⁉️ پس غلام گفت...
ادامه دارد
وقایع_روز_یازدهم محرم چه بود؟
جنایت لشکر یزید بعد از عاشورا
#وقایع_روز_یازدهم محرم الحرام
حرکت کاروان اسیران از کربلا
عمربن سعد ملعون روز یازدهم محرم سال 61 هـ .ق. تا ظهر در زمین کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز خواند و آنان را به خاک سپرد؛ در حالی پیکر پاک فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و یاران پاکبازش در زیر آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى دیگر شهداى کربلا را از بدن ها جدا کنند و به قصد تقرّب به ابن زیاد و گرفتن جایزه با خود به کوفه ببرند.
این سرهاى پاک که مجموع آنها با سر امام علیه السلام به 72 سر نورانى مى رسید اینگونه بین قبائل تقسیم شد.
۱۱ محرم | حرکت اهل بیت امام حسین (ع) به سوی کوفه
آلالله را به اسیری به کوفه میآورند بر قلبهای مجروحشان نمک میزنند! مصیبتدیدگان را غم از دست دادن حسین کم است رفتار بیحیای مردم شهر زینب را بیشتر آزرده خاطر میکند
چقدر عجیب است که پیکر محبوب خدا را بر روی دشت کربلا تنها میگذارند و بر بدترین خلق نماز میگذارند و آنها را دفن میکنند. چه بد فهمند این مردم که فرزند رسول خدا را خارجی میخوانند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) با چشمی خون فشان رو به بدن مطهر برادر کردند و فرمودند: «به فدای آنکس که سپاهش روز دوشنبه غارت شد! به فدای آنکس که ریسمان خیامش را قطع کردند! به فدای آنکس که نه غایب است تا امید بازگشتنش باشد و نه مجروح است که امید بهبودش باشد! به فدای آنکس که جان من فدای او باد! به فدای آنکس که با دلی اندوهناک و با لبی عطشان او را شهید کردند! به فدای آنکس که از محاسنش خون میچکید».زینب که مىدانست دشمن در انتظار است تا با دیدن کوچکترین نشانه اى از ضعف وپشیمانى درخاندان پیامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با دیدن پیکر به خون آغشته برادر، رو به آسمان کرد و گفت: «أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!».
[25] مقتل الحسین مقرّم؛ ص 307.
[2] همان 3] بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 62، ر.ک: ملهوف( لهوف)؛ ص 190 ، انساب الاشراف؛ج 3؛ ص 412
#آجرک_اللہ_مهدے_جان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بداههی عاشورایی شاعران راهراه تقدیم به
ساحت مقدس حضرت سید الشهدا
حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
خورشید تنت ستارهباران شدهاست
بر روی زمین، صید سواران شدهاست
تنهایی و تنها، همه دور تن تو
این تن که مطنطن ستوران شدهاست
دستان علمدار سپه میگرید
دستان کسی که دیده گریان شدهاست
زیر سم اسب آمده گلبرگ تنت
در دشت بلا گلابگیران شدهاست
ای کاش بمیرم! بدن بیسر تو
در یورش این قوم چه عریان شدهاست
انگشتر و پیراهن و شمشیر و عبا...
در معرکه باز گرم احسان شدهاست
هستند «یتیماً و اسیرا» حَرَمت
بر نیزه سر سورهی انسان شدهاست
بر جد خودش، حضرت ارباب امروز
با روی خضاببسته مهمان شدهاست
تا کنگرهی عرش به لرز آید باز
نوبت به لب و قصهی دندان شدهاست
جانم به فدای لب و دندانی که
در تشت طلا قاری قرآن شدهاست
در ظلمت شبهای غریبانه سرت
بر قامت نی، شمع فروزان شدهاست
تیری که به قلب نازنینت خورده
در معرکهی سقیفه پیکان شدهاست
این خون خدا بود که در کربوبلا
از عرش به فرش آمده قربان شدهاست
از این غم جانسوز، هم ارکان زمین
هم عرش به هم ریخت، ویران شدهاست
این آب فرات است که جاریست به دشت؟
یا دیدهی انبیاست گریان شدهاست؟!
دلخون شده شیعه، هر دلی را برده
آن زلف که با باد پریشان شدهاست
«قد قامت» عشق است عزاداری تو
هرجا که به پا گشته چو رضوان شدهاست
بی عشق تو هیچیم اباعبدالله!
این مشت گل از عشق تو انسان شدهاست...
بداهه سرایان:
سجاد فرخنژاد، ناهید رفیعی
بانو محسنپور، محمدرضا هادیزاده
محمود حسنی مقدس، سیدمحمد صفائی
عباس تافته، فرشته پناهی، فهیمه انوری
مهنا صادقی، سوده سلامت
محمدعلی کمالیمقدم، رضا حسینپور
فریبا رئیسی، محمدباقر منصور سمائی
مرضیه قاسمعلی، مهدی امام رضایی
زهرا فرقانی، صامره حبیبی
طاهره ابراهیمنژاد
سیدمحمدحسن سعیدی، محدثه مطهری
مینا گودرزی، ابراهیم صفائی، محمد صبوریان
وطنز | بهترین شعرهای طنز