ممنوعیت خروج هرگونه کالای اساسی همراه مسافران از مرز شلمچه
ممنوعیت خروج هرگونه کالای اساسی همراه مسافران از مرز شلمچه
مدیر گمرک شلمچه: مشکلی در ترانزیت و صادرات کالا به عراق وجود ندارد و تجار می‌توانند بدون هیچ مشکلی نسبت به صادرات کالاهای خود اقدام کنند.
آتش‌سوزی در صحن العقیله حرم امام حسین (ع)
آتش‌سوزی در صحن العقیله حرم امام حسین (ع)
یک منبع امنیتی در عراق امروز (سه‌شنبه) از وقوع آتش‌سوزی در نزدیکی مرقد مطهر امام حسین (ع) در شهر کربلای معلی خبر داد.
به گزارش شفقنا، این منبع امنیتی در گفتگو با شبکه تلویزیونی سومریه نیوز عراق اظهار کرد: امروز آتش‌سوزی در صحن العقیله واقع در نزدیکی بارگاه امام حسین (ع) در استان کربلا رخ داد
پیگیری وام ۸ میلیونی و کاهش نرخ بلیت پرواز عتبات
پیگیری وام ۸ میلیونی و کاهش نرخ بلیت پرواز عتبات
معاون امور عتبات عالیات و امور مجلس سازمان حج و زیارت در دیدار با معاون اجرایی رییس‌جمهور و نایب رییس مجلس برای تسهیل سفر ایرانی‌ها به عتبات عراق، پرداخت وام قرض‌الحسنه هشت میلیون تومانی و همچنین کاهش نرخ بلیت پروازها مطابق با نظر رییس‌جمهور را پیگیری کرد
تمهیدات لازم برای حضور چهار میلیون زائر در مراسم اربعین
تمهیدات لازم برای حضور چهار میلیون زائر در مراسم اربعین
رئیس ستاد مشارکت‌های مردمی اربعین در ایلام از تمهیدات لازم برای حضور چهار میلیون زائر در مراسم اربعین خبر داد.
به گزارش شفقنا، سید محمد علوی ظهر یکشنبه در دیدار با سردار القاصی مهر فرمانده انتظامی استان ایلام ضمن تقدیر از خدمات نیروی انتظامی در خدمت رسانی به زائران عنوان کرد: مجموعه نیروی انتظامی علاوه بر وظیفه امنیتی، خدمات ویژه ای را به زائران حسینی چه در بحث ورود و چه خروج از مرز و تا چند روز بعد از اربعین ارائه داده‌اند.
#روایت_اربعین ما همه قبیله حسینیم!
#روایت_اربعین
ما همه قبیله حسینیم!
مثلی را شنیده بودم که می‌گفت اگر می‌خواهی با معشوقت حرف بزنی با فلان زبان سخن بگو. اگر می‌خواهی با منطق سخن بگویی با فلان زبان و اگر می‌خواهی با دشمنت صحبت کنی، با او عراقی صحبت کن.
منظورش این بود که لهجه عراقی‌ها سخت و خشن است. اما من این‌طور مثل‌ها را دوست ندارم.
برای عکاسی وارد موکبی عراقی شدم. مردی را دیدم، بعدا فهمیدم نامش علی است، که با نگاهی خشن دنبالم می‌کرد! توی ذهنم همه فرضیه‌ها را مرور کردم. کارم را انجام می‌دادم ولی ذهنم علی را قضاوت می‌کرد.
چند لحظه بعد ناگهان دستی روی شانه‌ام خورد و برگشتم. علی بود با یک ظرف پر سیب زمینی سرخ‌کرده اما چهره‌اش همان بود. خنده‌ام گرفت و او هم لبخند کم جان و سریعی کرد!
من از مثل‌هایی که قوم‌گرایی می‌کنند بدم می‌آید.
از همین چهره‌های جدی و بعضاً عصبانی، لبخند خوش‌آمد دیده‌ام و از همین لهجه‌ی خشمگین و سخت، ندای “هلبیکم زوار” شنیده‌ام. در اربعین ما همه قبیله حسینیم…
محمدطه امیری