بداههی شاعران راهراه در شام غریبان حسینی
آتش گرفته دامن این دشت و صحرا را
هم دامن ما را
این جا پر از نامحرم است و زینبت تنها
کو اکبر و سقا؟
در قتلگه کرده رها دشمن تن پاکت
آن جسم صد چاکت
ای کاش میشد تا کنم جسم تو را پیدا
بوسم ز سر تا پا
مهمان خولی شد سرت کنج تنور امشب
ای وای بر زینب
بی حرمتیها شد به تو ای زادهی زهرا
صد آه و واویلا
در تب امام ساجدین غمگین و دلگیر است
بسته به زنجیر است
با آه و زاری میکنم من با علی نجوا
تنها امید ما
دلدادگانت مبتلا با داغ هجرانت
بیچاره طفلانت
هرکس تنی گم کرده آن را میشود جویا
بیچارهتر لیلا
ای ماه شبهای مدینه آسمانت کو؟
نور و نشانت کو؟
بین کمان و تیر و نیزه ماندهای تنها
ای ماه بیهمتا
طفلی ز تو گم گشته و در این شب ظلمت
ای وای از این غربت
آخر کجا جویم نشان در این دل صحرا
او را کنم پیدا
ترسوترین رجّاله حتی، لاابالی شد
تا بیشه خالی شد
آل پیمبر در فغان از وحشت اعدا
صحرا شده غوغا
تنها به صحرای جنون، افتاده دور از سر
غرق به خون یکسر
گیرد بهانه دخترت، پس کو سر بابا
محشر شده برپا
حالا که پر شد مشک آب، ارباب و شاهم کو؟
خورشید و ماهم کو؟
دائم رباب از غم صدایش میرود بالا
«لالا علی لالا»
بر روی نیزه شد سرت شمع شب تارم
وای از دل زارم
در دل نمودم خیمهی حزن تو را بر پا
از عصر عاشورا
بر اهل بیت مصطفی، زینب نگهبان است
دشمن رجز خوان است
بر سر زند جنّ و ملک، شد محشر کبری
گریان شده طاها
من میروم دامنکشان همراه درد و غم
با ناله و ماتم
در بیکسی و غربتِ داغ صنوبرها
همراهِ با اعدا
بی تو شود این کاروان بی یاور و حامی
با مردم شامی
با ما اسیران میرسد پیغام عاشورا
بر مردم دنیا
بداهه سرایان:
ناهید رفیعی، زهرا فرقانی
فهیمه انوری، سید محمد صفایی
محمود حسنی مقدس، محمدعلی کمالی مقدم
محمد عظامی، فریبا رئیسی، سوده سلامت
محمدرضا هادی زاده
محمدباقر منصور سمائی
مرضیه قاسمعلی، سجاد فرخنژاد
محمدعلی جعفری، بانو محسن پور،
محمد صبوریان، طاهره ابراهیمنژاد
وطنز | بهترین شعرهای طنز