«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»
«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

به بهانه شب جمعه،

https://uupload.ir/files/w5_%D8%A8%D9%87_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%87.jpg

به بهانه شب جمعه،

دنبال توام مثل همان طفل فقیری

که کوچه به کوچه پی دیدار امیری

من سائل این خانه، حقیر بن حقیرم

تو صاحب این خانه، کبیر بن کبیری

عمدا به زمین خورده ام و پا نشدم باز

تا بلکه دوباره تو ز من دست بگیری

کرده پدرم بیمه سپرده پسرش را

از بدو تولد به شما تا دم پیری

عمریست که مادر قَسَمت داده به زهرا

تا اینکه ز رحمت تو مرا هم بپذیری

عشقت به مصاف دل من آمد و آخر

آغاز شد از بعد همان لحظه اسیری

داغ تو شده باعث، من تا بفروشم

کرباسِ کفن در طلب، تکه حصیری

السلام علیک یا اباعبدالله

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.