«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»
«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

گره بازنشدنی اربعینم با چند قطره اشک برای بی بی رقیه(س) باز شد

گره بازنشدنی اربعینم با چند قطره اشک برای بی بی رقیه(س) باز شد

خاطره سربازی که از حضور در پیاده روی اربعین نا امید شده بود

خاطره سال 96

من یک سربازم

از مدت ها قبل تصمیم رو گرفته بودم امسال که تازه متاهل شدم و عقد هستم همسرم رو که بهش قول داده بودم با خودم به زیارت اربعین و پیاده روی اقا ببرم

بعد از تاسوعا عاشورا پادگان اطلاعیه زد که اون کسایی که میخوان برن اربعین کربلا بیان اعلام امادگی کنن

من رفتم ثبت نام اما غافل از اینکه پادگان ما دیر اقدام کرده بود و یک ماه بعد از مهلتی که به پادگان های نظامی داده بودن تازه به ما اعلام کردن

رفتن همه بچه های پادگان چه رسمی چه. وظیفه در ابهام بود همه ناراحت و نگران

تا اینکه یه روز اعلام کردن چند روزی در مهلت گرفتن برای ثبت نام پادگان ما و قرار بود بعد از اینکه تاییده کسایی که اعلام امادگی کردن از تهران اومد ثبت نام انجام بشه

خب خدا رو شکر اسم منم هم تایید شد و ساعت 10 شب بهم خبر دادن فردا صبح با کلی ذوق و شوق رفتم پادگان که ثبت نام کنم  که به یه مشکل حفاظتی برخوردم اون روز تا اخر وقت هرچه قدر تلاش کردم موفق نشدم

ساعتای 3 بعد از ظهر. بودکه از کربلا رفتن نا امید شدم و از شدت ناراحتی دلم.میخواست گریه کنم همون شب توی پادگان پست بودم

یکی از بچه ها که ناراحتیم رو دید گفت دلتو بزن به دریا و پاشو برو صداشم در نیار اگه کسی متوجه نشه بهت گیر نمیدن اون شب تا صبح تمام فکر و ذهنم این بود.که چی کار کنم غیر قانونی برم.کربلا یا بلیط بگیرم با خانومم برم مشهد

که اخر بعد از نماز صبح تصمیم نهایی رو برای رفتن به مشهد گرفتم و گفتم ان شا الله کربلا سال بعد ...

پست نگهبانی که تموم شد اومدم تو اتاق افسر شب دیدم سر صبح تلوزیون یه کلیپ اربعینی با صدای سلحشور گذاشته

خیلی دلم شکست و باز هوایی

دوباره گفتم بی خیال مشهد هر جور شده میرم کربلا اما بازم دو دل بودم و نمیخواستم غیر قانونی برم

اول صبح رفتیم تو مسجد پادگان تا در برناما  حاج اقایی که اومده بود در مورد نماز حرف بزنه شرکت کنیم

ابتدایی جلسه چون روز شهادت حضرت رقیه بود یه گریزی به روضه رقیه خاتون زد و گفت که فلان عالم بزرگ

فلان عالم نجف

فلان عالم...

هروقت کارشون گیر پیدا میکرد به حضرت رقیه توسل میکردن

بیایید ماهم امروز به این 3 ساله متوسل بشیم

من بعد از شنیدن این حرف بغضم ترکید و اشک چشمم جاری شد و همون جا از بی بی رقیه خاتون خواستم مقدمات سفر کربلای منم جور کنه

5 دقیقه ای که گذشت هنوز تو حال و هوای حرف حاج اقا بودم که یه دفه یکی از برادرای رسمی پادگان از پشت سر زد روشونم و گفت فلانی اکه میخوای بری اربعین کربلا همین الان پاشو برو پیش اقای فلانی تا کارت رو راه بندازه گفته فقط زود بگید بیا همین الان پاشو برو فقط .

بعد از شنیدن این حرف من سریع از مسجد خارج شدم و رفتم دنبال کارام

چند ساعتی طول کشید ولی به مدد بی بی حضرت رقیه خاتون و اون چند قطره اشکی که از بنده گرفت منم اسمم تو زائرای امسال اقا ثبت شد

خاطره فرهاد از اصفهان

کربلایی_شدن #سرباز 

ماجرای نبش قبر حضرت رقیّه(ع) در سال 1242*

ماجرای نبش قبر حضرت رقیّه(ع) در سال 1242*

ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت  نبش قبر #حضرت_رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری،را نقل میکند :

جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم‌الهدی منتهی می‌شد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد

◆می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر  یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست.

 * اما حکایت :*

قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.

والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس‌های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.

صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.

حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام‌الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.

سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند

سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند،

هی می‌گفت: «ای وای بر من.. وای بر من..

به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده

ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی‌کنم، می‌ترسم بدن را منتقل کنم  و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می‌کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.

وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی‌داشت و بر زانو می‌نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد.

و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید.

دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.

آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.

این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:

*«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب»*

« آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»

پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند.

منابع روایت؛

منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.

اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.

مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.

تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳


دلت میخواد اربعین کربلا باشی؟

http://uupload.ir/files/bd2m_%D8%AF%D9%84%D8%AA.jpg

دلت میخواد اربعین کربلا باشی؟

مزه پیاده روی از نجف تا کربلا رو چشیدی؟

میدونستی زندگی تازه بعد از رفتن به کربلا شروع میشه؟

جدیدترین اخبار درباره اربعین..

کلیپ درباره اربعین...

مداحی اربعینی

روزشمار اربعین...

هر چی در مورد اربعین میخوای بیا تو وبلاگ ما

https://arbainyadeshbekhir.blogsky.com

 

حمله به دو کاروان نظامیان آمریکایی در عراق

http://uupload.ir/files/9nzd_%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87_%D8%A8%D9%87.jpg

حمله به دو کاروان نظامیان آمریکایی در عراق

منابع خبری عراق از وقوع انفجار بر سر راه دو کاروان نظامیان تروریست آمریکایی در مناطق الحله و ابوغریب خبر دادند.

YjcNewsChannel

مراسم عزاداری شب شهادت حضرت رقیه(س) در حرم مطهر آن حضرت با حضور زائران و نماینده رهبر انقلاب در سوریه

http://uupload.ir/files/0uu4_%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%85_%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B4%D8%A8.jpg

مراسم عزاداری شب شهادت حضرت رقیه(س) در حرم مطهر آن حضرت با حضور زائران و نماینده رهبر انقلاب در سوریه و با رعایت اصول بهداشتی برگزار شد.