«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»
«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

«انَّ لِلحُسَینِ مُحَبَّة مَکنونَة فی قُلوب المُؤمِنین»

*مثنوی بداهه‌ی عاشورایی شاعران راه راه*

*مثنوی بداهه‌ی عاشورایی شاعران راه راه*

مستند از طراوت نام تو، بادها

جمعند زیر پرچم تو، خانه‌زادها

خیمه زده‌ست بر سر هر کوچه نام تو

تا پر شود زمانه ز شرح قیام تو

ای ریزه‌خوار سفره‌ی تو از جهان غنی

پیوند ما و رو‌ضه‌یتان، ناگسستنی

آرامِ سوز سینه‌ی ما، کربلای توست

خون خدا، بجوش، خدا خون‌بهای توست

ای خالق ترانه‌ی با خون نگاشته

با عشق در کویر عطش، لاله کاشته

شعر تو را سروده زمان با زبان اشک

آب و عطش روانه شده پا به پای مشک

پر شد دوباره کوچه‌ی ما از هوای عشق

پیراهن سیاه عزایت، ردای عشق

جن و ملک ز سوز غمت گریه می‌کنند

بر خاندان محترمت، گریه می‌کنند

هیهات منّ الذلّه‌ی تو، فتح باب‌هاست

خونت ضمانت همه فصل الخطاب‌هاست

توحید، شرح کامل حج بلیغ توست

غیرت تلاطمی‌ست که  در رقص تیغ توست

در خون نشست، چشم ازل از حکایتت

جان می دهند انس و ملَک پای بیعتت

بی نورِ اشک، مثل شب بی‌ستاره‌ایم

تا کهکشان رزق، تویی ما چه‌کاره‌ایم؟

بر دیده‌های شب‌زدگان، نور می‌رسد

دارد صدای روضه‌ات از دور می‌رسد

ماه محرم آمد و دل، روبراه نیست

جز خانه‌ی امید تواَش سرپناه نیست

اشکی که پای روضه‌ی تو خون شود خوش است

عاشق اگر به عشق تو مجنون شود، خوش است

شد اذن نوکری شما، افتخار من

با رزق روضه میگذرد، روزگار من

تا می‌رسم به روضه‌ی شیب الخضیب، وای

هی می‌چکد ز چشم تر، امّن یُجیب؛ وای..

خون گریه کرد بعد تو خورشید، هر غروب

با سوز و آه بعد تو تابید، هر غروب

یک عمر، پای روضه‌ی تو قد کشیده‌ام

با ردّ اشک، راه به گنبد کشیده‌ام

باید دوباره موکب دل را بنا کنم

فکری برای رفتن کرب و بلا کنم

باید برای نوکری‌ات امتحان دهم

صدمرتبه به جای تو، ای‌کاش جان دهم

شاعران: سید محمد صفایی

فرشته پناهی، ناهید رفیعی

سوده سلامت، زهرا فرقانی

مینا گودرزی، طاهره ابراهیم نژاد

محمدعلی کمالی مقدم

مهدی امام رضایی، صامره حبیبی

وطنز پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.