۳۳۸ روز تا اربعین
حالا تمام حرف شب و روز زائر است
یادش_بخیر، چند روز پیش این موقع پیاده روی نجف کربلا...
اربعین یادش_بخیر
rbaeenIR
پیشنهاد ویژه استاد پناهیان برای تجمع زائران اربعین در شب شهادت امام حسن عسگری(ع)
خوب است این سنت هر سال در شب شهادت امام عسکری(ع) در همۀ_شهرها انجام شود
حجت_الاسلام_پناهیان:
مؤمنینی که به اشارۀ امام حسن عسکری(ع) به زیارت اربعین مشرف شدهاند (عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ... ؛تهذیبالاحکام /6/52) و این حماسۀ تاریخی زیارت اربعین را شکل دادهاند، واقعاً بهجا و لازم بود که از باب تقدیر و تشکر از این امام مظلوم در شب شهادت ایشان دور هم جمع شوند.
امیدوارم این سنت حسنه (شب_خاطره پیادهروی اربعین) که شما شکل دادید در همۀ شهرها و همۀ سالها به عنوان یک میعادگاه، شب خاطره یا شب تشکر از امام حسن عسکری(ع) برای کسانی که توفیق پیادهروی اربعین را داشتند، باقی بماند. و همینجا با هم قرار بگذاریم که در سالهای آینده نیز هر سال بعد از اربعین، کسانی که در مراسم اربعین شرکت کردهاند در یکچنین مراسمی دور هم جمع شوند. 1) هم از باب تشکر از امام حسن عسکری(ع) 2) و هم از این جهت که این حماسه را بازنگری کنند، 3) خاطرات را یادآوری کنند 4) و حتی برای سالهای بعد نیز برنامهریزی کنند.
5) خوب است برخی از صاحبان موکبهای مسیر پیادهروی اربعین نیز در این مراسمهای شب خاطره اربعین حضور پیدا کنند و خاطرات خودشان را بیان کنند. در مسیر پیادهروی اربعین، شما از کنار آنها عبور کردهاید ولی فرصتی نداشتید که بنشینید و با آنها صحبت کنید و سخنان و خاطرات شیرین آنها را بشنوید.
اولین اجتماع بزرگ زائران پیاده اربعین حسینی در مصلی بزرگ تهران 93.10.19
Panahian_ir
ArbaeenIR
۳۳۹ روز تا اربعین یادش_بخیر
زائر اربعین در مسیری قدم می گذارد که خانواده و کودکان امام حسین(ع) را شکنجه کردند ولی خادمان، التماس می کنند تا از زائران پذیرایی کنند !
ArbaeenIR
آغاز برنامهریزی برای اربعین 99
حسین ذوالفقاری، رئیس ستاد مرکزی اربعین و معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:
ازهم اکنون در حال برنامه ریزی برای سال آینده هستیم که در این خصوص باید به گرمای هوا برای اربعین ۹۹ توجه داشت و راهکارهای لازم را به منظور تامین امنیت و سلامت زائران اتخاذ کرد.
اخبار_اربعین
RahnamaZaer
فلوس
وقتی رسیدیم به موکب انگار دنیا را بهمان داده بودند. خستگی و گرما امانمان را بریده بود. رفتیم داخل و افتادیم. کمی که نشستیم، یکباره حس کردیم همه چیز عجیب و غریب است انگار. مثل اینکه داشتیم خواب میدیم. همه تعجب کرده بودند از تمیزی و زیبایی آنجا. تمیزی همه چیزش. حتی لیوانها و بشقاب ها و...
صاحب موکب هم که مرد میانسالی بود، آرام و قرار نداشت و مثل پروانه دور بچه ها میگشت.
کلی راه آمده بودیم. تشنه بودیم و توی آن هوای گرم، آبمیوهها بدجوری چشمک میزدند... چند لیوان آبمیوه را با سلیقه ،کنار هم چیده بودند توی یخچال .
بچههای گروه باورشان نمیشد آبمیوه ها مجانی باشد.گفتند: راه بیفتیم، اینجا پولیه! بیاید بریم جای دیگه یه جرعه آب بخوریم اقلا.
یکی با ناامیدی از صاحب موکب پرسید: فلوس؟ فلوس؟ کم قیمه؟ (قیمتش چند است؟)
صاحب موکب خشکش زد. انگار برای او که با تمام عشقش داشت کار میکرد شنیدن این حرف خیلی گران تمام شده بود. رنگ به رنگ شد. بعد، بی معطلی از جیبش اسکانسی درآورد! بجای دستمال گذاشت زیر یکی از لیوانهای آبمیوه و در حالیکه به سختی میخواست فارسی صحبت کند، با همان لهجه غلیظ عربی گفت: بفرما ... یا حسین (علیه اسلام)..صلوات بفرست.
موکب_حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ما_خادم_زوار_حسینیم
mokebabdalazim